وبسایت دانشجویی مهندسی شیمی

سلام.... امیدواریم بهترین سایت دنیا رو بنویسیم www.iaushirazche.ir

وبسایت دانشجویی مهندسی شیمی

سلام.... امیدواریم بهترین سایت دنیا رو بنویسیم www.iaushirazche.ir

من رفتنی ام!!!!

اومد پیشم حالش خیلی عجیب بود فهمیدم با بقیه فرق میکنه

گفت :حاج آقا یه سوال دارم که خیلی جوابش برام مهمه

گفتم :چشم اگه جوابشو بدونم خوشحال میشم بتونم کمکتون کنم

گفت:من رفتنی ام!

گفتم: یعنی چی؟

گفت: دارم میمیرم.

گفتم: دکتر دیگه ای، خارج از کشور؟

گفت: نه همه اتفاق نظر دارن، گفتن خارج هم کاری نمیشه کرد.

گفتم: خدا کریمه، انشاله که بهت سلامتی میده

با تعجب نگاه کرد و گفت: اگه من بمیرم خدا کریم نیست؟

فهمیدم آدم فهمیده ایه و نمیشه گول مالید سرش

گفتم: راست میگی، حالا سوالت چیه؟

گفت: من از وقتی فهمیدم دارم میمیرم خیلی ناراحت شدم از خونه بیرون نمیومدم

کارم شده بود تو اتاق موندن و غصه خوردن

تا اینکه یه روز به خودم گفتم تا کی منتظر مرگ باشم

خلاصه یه روز صبح از خونه زدم بیرون مثل همه شروع به کار کردم

اما با مردم فرق داشتم، چون من قرار بود برم و انگار این حال منو کسی نداشت

خیلی مهربون شدم، دیگه رفتارای غلط مردم خیلی اذیتم نمیکرد

با خودم میگفتم بذار دلشون خوش باشه که سر من کلاه گذاشتن

آخه من رفتنی ام و اونا انگار نه

سرتونو درد نیارم من کار میکردم اما حرص نداشتم

بین مردم بودم اما بهشون ظلم نمیکردم و دوستشون داشتم

ماشین عروس که میدیم از ته دل شاد میشدم و دعا میکردم

گدا که میدیدم از ته دل غصه میخوردم و بدون اینکه حساب کتاب کنم کمک میکردم

مثل پیر مردا برا همه جونا و آرزوی خوشبختی میکردم

الغرض اینکه این ماجرا منو آدم خوبی کرد و ناز وخوردنی شدم

حالا سوالم اینه که من به خاطر مرگ خوب شدم و آیا خدا این خوب شدن و قبول میکنه؟

گفتم: بله، اونجور که یادگرفتم و به نظرم میرسه آدما تا دم رفتن خوب شدنشون واسه خدا عزیزه

آرام آرام آرام خدا حافظی کرد و تشکر داشت میرفت گفتم: راستی نگفتی چقدر وقت داری؟

گفت: معلوم نیست بین یک روز تا چند ده هزار روز!!!

یه چرتکه انداختم دیدم منم تقریبا همین قدرا وقت دارم. با تعجب گفتم: مگه بیماریت چیه؟

گفت: بیمار نیستم!

هم کفرم داشت در میومد وهم ازتعجب داشتم شاخ دار میشدم گفتم: پس چی؟

گفت: فهمیدم مردنیم، رفتم دکتر گفتم: میتونید کاری کنید که نمیرم گفتن: نه گفتم: خارج چی؟ و باز گفتند : نه! خلاصه حاجی

مارفتنی هستیم کی ش فرقی داره مگه؟ باز خندید و رفت و دل منو با خودش برد

 

 

شاد بودن تنها انتقامی­ است که می­توان از زندگی گرفت

ارنستو چه­گوارا

--

زندگی پایان میپذیرد اما مرگ همچنان ادامه دارد ...

وقتی ایران خودرو هم مشتری مدار می شود

 شرکت ایران خودرو بزرگترین خودرو ساز مطرح ایران و خاورمیانه در اقدامی بی بدیل و اعجاب انگیز به جهت افزایش سطح رضایتمندی مشتریانش توزیع یک بسته دستمال کاغذی را به همراه محصولاتش در دستور کار خود قرار داد   

یه فصل نو

سلام به همه اونایی که مثه من یا امتحاناشون تمام شده یا در حال اتمامه.  

به همتون خسته نباشید میگم   

امیدوارم تابستون امسال با از سر گرفته شدن فعالیتای نویسنده های عزیزمون بازدیدای دوستانم بیش تر از قبل باشه و یه بار دیگه لحظه های خوب و به یاد موندنی و کنار هم داشته باشیم .

تست جالب مرد شناسی:


تست جالب مرد شناسی:

 

 

چرا خدا مردها را آفرید؟ 



1. هدف خاصی نبود

2. گِل اضافه مونده بود

3. نسخه آزمایشی بود

4. اصلا کار خدا نبود 

 


چرا خدا مردها را از روی زمین برنمی دارد؟ 

 


1. از نظر خدا مردها وجود خارجی ندارند

2. مگه ما روی زمین مرد هم داریم

3. وجود اینگونه از درندگان برای موازنه جمعیت روی زمین ضروری به نظر میرسد

4. حالا چه عجله ایه؟



اگه خدا مردها را نمی آفرید چی می آفرید؟



1. چیز خاصی نمی آفرید

2. پیراشکی

3. خروس دریایی

4. فضای خالی



اگر جمعیت مردها منقرض شود چه می شود؟


1. مگه قراره اتفاقی بیافته

2. خارشتر کویر لوت که آفت نداره

3. اکوسیستم به شرایط بدون انگل برمی گردد

4. یه هیولا کمتر دنیا قشنگتر



چه وقت مردها عاشق می شوند؟  



1. چه وقت مردها عاشق نمی شوند!

2. هر وقت مامانشون بگه

3. چون یکدفعه می شوند خودشان هم نمی دانند که کی می شوند

4. یک روز از همین روزا ! 
 



مردها چه وقت عشق قبلی خود را فراموش می کنند؟  



1. در همون وقتی که عشق جدید خود را کشف می کنند

2. جدید و قدیم نداره فقط بازیگر نقش زن عوض میشه .(قانون 4 نیوتن)

3. بستگی تام و تمام به میزان تستسترون دارد.

4. رابطه مستقیم با نظر مادر بزرگ کودک فهیم دارد.



مردها معمولا هر چند مدت یکبار عاشق می شوند؟

1. هر شب

2. هر وقت که خدا بخواد

3. هر وقت تستسترون بگه

4. سیکل خاصی ندارند



مردها وقتی تصمیم به ازدواج می گیرند چه کار می کنن؟



1. اون موقع نمی تونن کار خاصی بکنن!

2. تمام تلاششون رو می کنن که بتونن 1 کاری بکنن!

3. به مامانشون می گن که 1 کاری بکنه چون دیگه وقتشه که اونا رسما خیلی کارا بکنن!

4. می رن کلاس آمادگی جسمانی!!



وقتی مردها تصمیم می گیرن ازدواج کنن چی می گن؟ 
 


1. چیزی نمی گن چون وقت عمله

2. وقت نمی کنن چیزی بگن

3. اولش چیزی برا گفتن ندارن ولی بعد که خرشون از پل گذشت نطقشون باز میشه

4. در این برهه از تاریخ طبیعی هیچ کس نمی فهمه که اونا چی می گن



مردها چطور زن زندگی شون رو می گیرن؟

1. با دست

2. با تور

3. با چنگول

4. با زبون


معیار مردها برای انتخاب همسر چیه؟

1. هر که پیش آمد خوش آمد

2. به روش جستجوی ترتیبی در لیست سیاه

3. ده بیست سی چهل

4. به قول مادر بزرگ پسر، دختر مثل پارچه می مونه هر روز 1 مدل بهترش میاد، وامیستن بهترش بیاد     

 

روز مرد و پدر مبارررررررررررررررررک 

این عجیب ترین و خنده دار ترین و بهترین تبریکی بود که امروز دیدم

آینده ی مهندسا

ﯾﻪ ﺁﻗﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﮐﺘﺮﺍﯼ ﺭﯾﺎﺿﯽ ﻣﺤﺾ ﺩﺍﺷﺘﻪ،ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﮐﺎﺭ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﻩ ﺑﻬﺶ ﮐﺎﺭ ﻧﻤﯿﺪﻥ!! ﺧﻼﺻﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﮐﻠﯽ ﺗﻼﺵ،ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﯿﺸﻪ ﺷﻬﺮﺩﺍﺭﯼ ﺗﻌﺪﺍﺩﯼ ﺭﻓﺘﮕﺮ ﺑﯽ ﺳﻮﺍﺩ ﺍﺳﺘﺨﺪﺍﻡ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ!! ﻣﯿﺮﻩ ﺷﻬﺮﺩﺍﺭﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﻭ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ ﻭ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﯿﺸﻪ!... ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺩﻭ ﺳﻪ ﻣﺎﻩ ﻣﯿﮕﻦ ﻫﻤﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﺭ ﮐﻼﺳﻬﺎﯼ ﻧﻬﻀﺖ ﺷﺮﮐﺖ ﮐﻨﯿﺪ!ﺍﯾﻦ ﺑﻨﺪﻩ ﺧﺪﺍ ﻫﻢ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ!! ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﻣﻌﻠﻢ ﻣﺤﺘﺮﻡ ﺩﺭ ﮐﻼﺱ ﭼﻬﺎﺭﻡ، ﺍﯾﺸﻮﻥ ﺭﻭ ﻣﯽ ﺑﺮﻩ ﭘﺎﯼ ﺗﺨﺘﻪ ﺗﺎ ﻣﺴﺎﺣﺖ ﯾﮏ ﺷﮑﻠﯽ ﺭﻭ ﺣﺴﺎﺏ ﮐﻨﻪ! ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﻓﮑﺮ ﺑﻮﺩﻩ ﮐﻪ ﺍﻧﺘﮕﺮﺍﻝ ﺑﮕﯿﺮﻩ ﯾﺎ ﻧﻪ...ﮐﻪ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻪ ﻫﻤﻪ ﺩﺍﺭﻥ ﺩﺍﺩ ﻣﯽ ﺯﻧﻦ: ﺍﻧﺘﮕﺮﺍﻝ ﺑﮕﯿﺮ.ﺍﻧﺘﮕﺮﺍﻝ ﺑﮕﯿﺮ

فقر!!!!

میدونم تکراریه

ولی هر بار مرورش میکنی از دفعه قبل بیشتر به دلت میشینه

 

 

 

دکتر شریعتی

فقر

میخواهم  بگویم ......

فقر  همه جا سر میکشد .......

فقر ، گرسنگی نیست ، عریانی  هم  نیست ......

فقر ، چیزی را  " نداشتن " است ، ولی  ، آن چیز پول نیست ..... طلا و غذا نیست  .......

فقر  ،  همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفتهء یک کتابفروشی می نشیند ......

فقر ،  تیغه های برنده ماشین بازیافت است ،‌ که روزنامه های برگشتی را خرد میکند ......

فقر ، کتیبهء سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند .....

فقر ، پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل به خیابان انداخته میشود .....

فقر ،  همه جا سر میکشد ........

                    فقر ، شب را " بی غذا  " سر کردن نیست ..

                  فقر ، روز را  " بی اندیشه"   سر کردن است ..

کاندیدای شعر برگزیده

این شعر کاندیدای شعر برگزیده سال 2005 شده است 

توسط یک بچه آفریقایی نوشته شده است که استدلال شگفت انگیزی دارد

وقتی به دنیا میام، سیاهم

وقتی بزرگ میشم، سیاهم

وقتی میرم زیر آفتاب، سیاهم

وقتی سردم میشه، سیاهم

وقتی می ترسم، سیاهم 

وقتی مریض میشم، سیاهم

وقتی می میرم، هنوزم سیاهم  


و تو، آدم سفید

وقتی به دنیا میای، صورتی ای

وقتی بزرگ میشی، سفیدی

وقتی میری زیر آفتاب، قرمزی  

وقتی سردت میشه، آبی ای

وقتی می ترسی، زردی

وقتی مریض میشی، سبزی

و وقتی می میری، خاکستری ای


و تو به من میگی رنگین پوست؟؟؟