این مطلب ترجمه شده از زبان ِ آلمانی هستش و بیشتر در خصوص ایرانیهایِ خارج از کشور تنظیم شده! پس لطفا به دل نگیرید. شاید بعضی از مورداش خیلی درست نباشه اما به نظر من جالبه
یه روز که داشتم این خوراکیه خوشمزرو میخوردم و کیف میکردم به فکرم رسید که چرا حالا چُس فیل ؟ این همه اسم ؟ آخه ربطی هم نداره....روی بسترو هم که نگاه کردم دیدم عکس فیل کشیده....گفتم حتما باید یه دلیلی داشته باشه......
اینجا بود که تحقیقاتمو شروع کردم :
موضوع تحقیق : فلسفه ی اسم چس فیل چیست؟ و یا حالا چس فیل درسته یا پاپکورن....
منابع : مامان ، بابا ، دوستان ، اینترنت.
ارائه ی گزارش :
مامان و بابا و دوستانی که ازشون سنی گذشته بود و شاهد ورود این محصول به ایران بودن تقریبا همه یه چیز مشترک میگفتن : از اول به ما گفتن بیا چس فیل بخور البته با ادبا هم میگفتن (شکوفه فیل) .اسمشه دیگه.....
اما یکی از دوستا ن که خیلی فلسفی میگفت : اینو وقتی میذاری توی دهنت دیدی چجوری یهو آب میشه؟؟؟ عین ((روم به دیوار ، گلاب به روتون ، روم به دیوار )) چس میمونه !!!!
این اصلا جواب قانع کننده ای برام نبود خوب و تحقیقاتم هم ناقص بود هنوز.....پس تصمیم گرفتم برم پیش بهترین دوستم که همه چیزو میدونه .... اونم کسی نیست جز اینترنت!!!!
روایتهای مختلفی داریم :
اسم این خوراکی اولا ((چه سفید)) بوده و هی اینو که بخای تند و تند بگی میشه چس فیل.
وقتی ما نوع خاصی از یک ذرت رو حرارت بدیم پاپکورن یا همون چس فیل به دست میاریم.
خوب اون موقع ها هنوز هیچ کارخونه ای توی ایران نبوده که این ذرت بو داده رو تولید کنه تا یه روز یه بنده خدایی بلند میشه از انگلستان میاد این سر دنیا یه کارخونه ی پاپکورن تاسیس میکنه و اسم خودش رو هم میزاره روی محصولش.....اسمش ((چیستر فیلد)) بوده .
چیستر فیلد برای تلفظ کردن یکمی دشوار بوده واسه ایرانیا و ما هم که استاد مخفف درست کردنیم.
نتیجه تحقیقات : مخفف اسم این آقای چیسترفیلد بوده که پس از دگردیسی های زیادی به((چُس فیل)) تبدیل شده.
اما دیگه اگر از کوچیکترا سوال کنین چی داری میخوری؟میگن : پفیلا !!!!
حالا کسی نیست بگه بابا اسم محصول با اسم شرکت فرق داره.....ولی خوب شایدم اهمیتی نداره...حالا اسمشو هم اشتبا بگن....
اما
فرهنگستان زبان فارسی هم بیکار ننشسته و تاکید میکنه که به جای واژه ی بد بوی چس فیل همه باید بگن ((گل بلال))....البته اسم قشنی هم هس خداییش!!!!
داستان زیر را ((آرتور بو خوالد)) طنز نویس پر آوازه آمریکایی در تایید اینکه نباید اخبار ناگوار را به یکباره به شنونده گفت تعریف می کند:
مرد ثروتمندی مباشر خود را برای سرکشی اوضاع فرستاده بود. پس از مراجعه پرسید:
-جرج از خانه چه خبر؟
-خبر خوشی ندارم قربان سگ شما مرد.
-سگ بیچاره پس او مرد. چه چیز باعث مرگ او شد؟
-پرخوری قربان!
-پرخوری؟ مگه چه غذایی به او دادید که تا این اندازه دوست داشت؟
-گوشت اسب قربان و همین باعث مرگش شد.
-این همه گوشت اسب از کجا آوردید؟
-همه اسب های پدرتان مردند قربان!
-چه گفتی؟ همه آنها مردند؟
- بله قربان. همه آنها از کار زیادی مردند.
-برای چه این قدر کار کردند؟
-برای اینکه آب بیاورند قربان!
-گفتی آب؟ آب برای چه؟
-برای اینکه آتش را خاموش کنند قربان!
-کدام آتش را؟
-آه قربان! خانه پدر شما سوخت و خاکستر شد.
-پس خانه پدرم سوخت! علت آتش سوزی چه بود؟
-فکر می کنم که شعله شمع باعث این کار شد. قربان!
-گفتی شمع؟ کدام شمع؟
-شمع هایی که برای تشیع جنازه مادرتان استفاده شد قربان!
-مادرم هم مرد؟
-بله قربان. زن بیچاره پس از وقوع آن حادثه سرش را زمین گذاشت و دیگر بلند نشد قربان.!
-کدام حادثه؟
-حادثه مرگ پدرتان قربان!
-پدرم هم مرد؟
-بله قربان. مرد بیچاره همین که آن خبر را شنید زندگی را بدرود گفت.
-کدام خبر را؟
-خبر های بدی قربان. بانک شما ورشکست شد.
اعتبار شما از بین رفت و حالا بیش از یک سنت تو این دنیا ارزش ندارید.
من جسارت کردم قربان خواستم خبر ها را هر چه زودتر به شما اطلاع بدهم قربان!!!
میخاین برای بوخوالد خدابیامرز یه نظری بذارین ؟؟؟ هان ؟؟؟
این مطلب ترجمه شده از زبان ِ آلمانی هستش و بیشتر در خصوص ایرانیهایِ خارج از کشور تنظیم شده! پس لطفا به دل نگیرید. شاید بعضی از مورداش خیلی درست نباشه اما به نظر من جالبه
در صحرا میوه کم بود . خداوند یکی از پیامبران را فراخواند و گفت : « هر کس در روز تنها می تواند یک میوه بخورد .»
این قانون نسل ها برقرار بود ، و محیط زیست آن منطقه حفظ شد . دانه های میوه بر زمین افتاد و درختان جدید رویید . مدتی بعد ، آن جا منطقه ی حاصل خیزی شد و حسادت شهر های اطراف را بر انگیخت . اما هنوز هم مردم هر روز فقط یک میوه می خوردند و به دستوری که پیامبر باستانی به اجدادشان داده بود ، وفادار بودند . اما علاوه بر آن نمی گذاشتند اهالی شهر ها و روستا های همسایه هم از میوه ها استفاده کنند . این فقط باعث می شد که میوه ها روی زمین بریزند و بپوسند . خداوند پیامبر دیگری را فراخواند و گفت :« بگذارید هرچه میوه می خواهند بخورند و میوه ها را با همسایگان خود قسمت کنند .»
پیامبر با پیام تازه به شهر آمد . اما سنگسارش کردند ، چرا که آن رسم قدیمی ، در جسم و روح مردم ریشه دوانیده بود و نمی شد راحت تغییرش داد . کم کم جوانان آن منطقه از خود می پرسیدند این رسم بدوی از کجا آ مده ؟ اما نمی شد رسوم بسیار کهن را زیر سؤال برد ، بنابراین تصمیم گرفتند مذهب شان را رها کنند . بدین ترتیب ، می توانستند هر چه می خواهند ، بخورند و بقیه را به نیازمندان بدهند . تنها کسانی که خود را قدیس می دانستند ، به آیین قدیمی وفادار ماندند .
اما در حقیقت ، آن ها نمی فهمیدند که دنیا عوض شده و باید همراه با دنیا تغییر کنند .
مسابقه بزرگ
برای اولین بار در اینجا
در اولین مسابقه سالانه سایت ما شرکت کنید
ادامه مطلب ...تفاوت بین زن و مرد
به خدا این دفعه سعی کردم فقط طرف مرد ها رو نگیرم پس دیگه کسی دلخور نشه !
ادامه مطلب ...
غریب است دوست داشتن .
و عجیب تر از آن است دوست داشته شدن...
وقتی میدانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد ...
و نفسها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده؛
به بازیش میگیریم هر چه او عاشقتر، ما سرخوشتر، هر چه او دل نازک تر، ما بی رحم تر.
تقصیر از ما نیست؛
تمامیِ قصه هایِ عاشقانه، اینگونه به گوشمان خوانده شدهاند .
من که خیلی دوست دارم زودتر درشو ببندن
آفتاب(20/10/89): روز گذشته خبری منتشر شد که زاکربرگ،
موسس و رییس فیسبوک در اظهارنظری گفته است فیسبوک از کنترل خارج شده و
برای پایان بخشیدن به این وضعیت آشفته، تصمیم گرفتهام این شبکه اجتماعی را
تعطیل کنم.
این خبر بهسرعت در اینترنت منتشر شد و 500 میلیون
کاربر اینترنتی این شبکه اجتماعی را به حیرت انداخت.
براساس این
خبر، موسس فیسبوک در کنفرانسی خبری گفته بود: «استرس مدیریت فیسبوک زندگی
مرا نابود کرده و باید به این اوضاع دیوانهوار خاتمه دهم. سایت فیسبوک
تمام و کمال در 15 مارس / 24 اسفند امسال تعطیل میشود و دیگر کسی
نمیتواند به محتوای اینترنتی صفحه خود ازجمله عکسها و فیلمها دسترسی
داشته باشد».
ماجرا به همین پایان نیافت و زاکربرگ در گفتوگوی
تلفنی اختصاصی با خبرنگار ویکلیوورلدنیوز گفت: «فکر کنم بدون فیسبوک
زندگی بهتر است. مردم مجبور میشوند از پشت رایانههای خود بلند شوند و در
کوچه و خیابان دوستان واقعی پیدا میکنند».
به نظر من همین دلیل میشه بهترین دلیل برای تعطیلی فیس بوک....فکرشو کنید نسل بعدی ما با این وضع چه جوری میشن؟؟؟؟دبستان مجازی....دبیرستان مجازی....دانشگاه مجازی ....خرید مجازی....دوست مجازی..................