صبح گاهی که هوا ابری بود
خواب بودم , رفتی
من به دنبال تو تا دشت دویدم
آسمان را دیدم , گفت او پنهان نیست , دست من سقف بلند دل اوست
لحظه ای بعد گریست
من به خورشید گفتم که به دنبال توأم
و هنوز از پی تو می آیم
به تو می اندیشم , به تو در زمزمه های باران , در لطف , صفا , همرنگی
به تو می اندیشم , تو کجایی ؟ , برگرد
باز آ ریشه ی غم را بر کن
باز آ درد مرا درمان کن
صبح گاهی که هوا ابری نیست
چشم در راه تو دارم تا شب
و تو می آیی و من اولین سرخی گل در چمنت خواهم شد
این زمستان
به تو می اندیشم . . .
slm...khyli ghshang bud.....vli agar vaghti in chizaye khoshkel ro mizarin esme nevisandasho hm benevisin kheyli khube k maa hm bebinim k shero ki gofte...mer c
خوب راستش خودمم نمی دونم شاعرش کی بوده , چون خیلی وقت پیش دوستم این شعرو بهم داده بود .
از نظرت ممنونم . از این به بعد سعی می کنم اسم شاعرا یا نویسنده هاشونو بنویسم .