چند سال پیش وقتی نام نوجوان 13 ساله مازندرانی به عنوان کمسنترین داوطلب کنکور سراسری سال 81 سر زبانها افتاد، کمتر کسی پیشبینی میکرد که «فرهنگ فلاح» آنقدر تند و تیز حرکت کند که هفت سال بعد درحال آماده کردن تز دکترایش باشد. فرهنگ فلاح درس خواندن را از سه سالگی آغاز کرد! سنی که بیشتر بچهها در آن مهارتهای اولیه بازی کردن را یاد میگیرند. او در 6 سالگی مقطع ابتدایی را تمام کرد و در 12 سالگی دیپلم گرفت! با او همصحبت شدیم.
فرهنگ فلاح :
در سال 1368 در شهرستان نور استان مازندران به دنیا آمدم و مشغول تحصیل سال دوم دکترای فیزیک در دانشگاه علم و صنعت تهران میباشم.
من سه خواهر دارم و خودم فرزند چهارم خانواده میباشم. فاضله بزرگترین فرزند خانواده متولد سال 1363 و مشغول تحصیل سال سوم دکترای ریاضی در دانشگاه صنعتی شریف است. هنگامه و هدی متولد سال 1365 هستند. هنگامه در حال دفاع از پایاننامه کارشناسی ارشد رشته شیمی در دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی و هدی دوره کارشناسی رشته جغرافیا در دانشگاه تهران را به پایان رسانده است ضمن اینکه پدرم کارشناس برق میباشد.
فقط درس خواندم
من در سن سه سالگی تحصیلات ابتدایی را در منزل آغاز کردم. تحصیلات دورههای راهنمایی و متوسطه را نیز در منزل به همراهی خواهرانم ادامه دادم. سال 1380 در سن دوازده سالگی در امتحانات سوم راهنمایی، اول دبیرستان و سوم دبیرستان شرکت کرده و مدرک دیپلمم را با معدل 19 کسب کردم. سال 1381 امتحانات پیش دانشگاهی را با معدل 19 گذراندم و در تیرماه 1381 در سن سیزده سالگی در کنکور سراسری با رتبه زیر 3000 در رشته فیزیک دانشگاه علم و صنعت پذیرفته شدم. در سال 1385 مقطع کارشناسی را با معدل 97/18 و رتبه اول به پایان رساندم. در سال 1387 مقطع کارشناسی ارشد فیزیک از دانشگاه علم و صنعت را با معدل 54/19 و رتبه اول کسب کردم و در همان سال تحصیل در مقطع دکترا، در رشته فیزیک دانشگاه علم و صنعت را آغاز کردم.
از او بیشتر بدانیم
* روزی پنج تا هفت ساعت مطالعه میکنم. در شرایط خاص به 12 ساعت هم رسیده است.
* خندهرویی عادتی است که آموختهام، مطمئنا هر انسانی با روحیه خوب میتواند کارهایش را به درستی انجام دهد.
* برنامه درسی تمام چهار فرزند خانواده توسط پدرم مشخص میشد.
* در زمان ورود به دانشگاه 13 ساله بودم، اکثر دانشجویان و اساتید مرا از طریق مصاحبههایی که انجام داده بودم، میشناختند.
* درسهایم را در خانه میخواندم و بعد از من امتحان میگرفتند و براساس آن مقطع درسیام مشخص میشد.
* هفت انتخاب اول من در دانشگاه فیزیک بود و بعد هم که وارد دانشگاه شدم روز به روز بیشتر از رشتهام رضایت پیدا کردم، به طوری که حالا هر قدر در جنبههای بنیادی فیزیک مطالعه میکنم، سیر نمیشوم.
* مادرم وقت زیادی برای درس خواندن ما میگذاشت، برای هر چهار نفر ما حکم اولین معلم را داشت و با دقت زیاد درسهای دوره ابتدایی را در خانه به ما یاد میداد.
* از هشت سالگی به بعد سرعت درس خواندنم بیشتر شد، با خواهرهای دوقلویم برنامه میگذاشتیم و درس میخواندیم، فاضله هم که از ما جلوتر بود، کمکمان میکرد و اشکالات ما را برطرف میکرد.
* از همان زمان تلویزیون را کنار گذاشتیم، برای خودمان زمانبندی کرده بودیم و 50 دقیقه درس میخواندیم و 10 دقیقه استراحت میکردیم، درست از هشت صبح تا پنج بعدازظهر، یک ساعت هم فوق برنامه داشتیم، در همان 10 دقیقه بازی میکردیم.
* من مدرسه نرفته وارد دانشگاه شدم.
* من از همان روز ثبتنام در دانشگاه تصمیم گرفته بودم دوره لیسانس را یک ساله تمام کنم. اما مسئولان دانشگاه اجازه ندادند، در حقیقت من با احتساب دو ترم مرخصی تحصیلی، در شش ترم لیسانس گرفتم.
* تنها دغدغه من در زندگی مطالعه است! ترجیح میدهم از یک سری روابط و دلمشغولیها به نفع درسم چشمپوشی کنم. درس خواندن کار اصلی من است و لذتبخشترین بخش زندگیام.
* برای من به دست آوردن نمره 20 کار سختی نیست.
* ترم اول و دوم مقطع دکترا را با معدل 20 تمام کرده بودم. در حال حاضر میتوانم بگویم که مهمترین آرزویم تمام کردن دوره دکترا با معدل 20 است که تاکنون خیلی به این آرزو نزدیک شدم.
* تلویزیون اصلا سرگرمم نمیکند، سینما هم همین طور... ترجیح میدهم فیلمهای خوب دنیا را در خانه ببینم.
* نبوغ در خانواده ما ارثی است
mikhaam 1haghighati ro begam
man ((farhang e fallah ))hastam
تو به معنای واقعی مخ نداری !
میگم مهدی شاید این نمونه ی یه آدم موفق باشه اما من اصلا دوست ندارم جاش باشم!!اگه راستشو بخوای من این آدمو یه آدم موفق شاید ولی خوشبخت نمیبینم!!:)))) :p
آخه مگه پولت دادن که دروغ بگی ؟
جااااان !!؟
midunestm bavar nemikoni
vali hala bishookhi tu teveziun hm avordesh bahash mosahebe kard
khodm didam
پس ازش یکم یاد بگیر اینقدر درساتو حذف نکن
من فقط یکیو حذف کردم که تو امتحان دادیو افتادی !!
حالا خدایی کدومش بهتره !!؟
دیگ به دیگ می گه روت سیاه !
فکر کنم وضع تو بهتر باشه مهدی ! تو درستو حذف کردی که بعد دوباره با یه استاد بهتر بگیری ولی اون . . . !
fahmidan har chizi dark mikhad
کاش تفکر بقیه بچه ها هم مثل تو بود .(قابل توجه بعضیا !!!)