وبسایت دانشجویی مهندسی شیمی

سلام.... امیدواریم بهترین سایت دنیا رو بنویسیم www.iaushirazche.ir

وبسایت دانشجویی مهندسی شیمی

سلام.... امیدواریم بهترین سایت دنیا رو بنویسیم www.iaushirazche.ir

آینده ی مهندسا

ﯾﻪ ﺁﻗﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﮐﺘﺮﺍﯼ ﺭﯾﺎﺿﯽ ﻣﺤﺾ ﺩﺍﺷﺘﻪ،ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﮐﺎﺭ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﻩ ﺑﻬﺶ ﮐﺎﺭ ﻧﻤﯿﺪﻥ!! ﺧﻼﺻﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﮐﻠﯽ ﺗﻼﺵ،ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﯿﺸﻪ ﺷﻬﺮﺩﺍﺭﯼ ﺗﻌﺪﺍﺩﯼ ﺭﻓﺘﮕﺮ ﺑﯽ ﺳﻮﺍﺩ ﺍﺳﺘﺨﺪﺍﻡ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ!! ﻣﯿﺮﻩ ﺷﻬﺮﺩﺍﺭﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﻭ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ ﻭ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﯿﺸﻪ!... ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺩﻭ ﺳﻪ ﻣﺎﻩ ﻣﯿﮕﻦ ﻫﻤﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﺭ ﮐﻼﺳﻬﺎﯼ ﻧﻬﻀﺖ ﺷﺮﮐﺖ ﮐﻨﯿﺪ!ﺍﯾﻦ ﺑﻨﺪﻩ ﺧﺪﺍ ﻫﻢ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ!! ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﻣﻌﻠﻢ ﻣﺤﺘﺮﻡ ﺩﺭ ﮐﻼﺱ ﭼﻬﺎﺭﻡ، ﺍﯾﺸﻮﻥ ﺭﻭ ﻣﯽ ﺑﺮﻩ ﭘﺎﯼ ﺗﺨﺘﻪ ﺗﺎ ﻣﺴﺎﺣﺖ ﯾﮏ ﺷﮑﻠﯽ ﺭﻭ ﺣﺴﺎﺏ ﮐﻨﻪ! ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﻓﮑﺮ ﺑﻮﺩﻩ ﮐﻪ ﺍﻧﺘﮕﺮﺍﻝ ﺑﮕﯿﺮﻩ ﯾﺎ ﻧﻪ...ﮐﻪ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻪ ﻫﻤﻪ ﺩﺍﺭﻥ ﺩﺍﺩ ﻣﯽ ﺯﻧﻦ: ﺍﻧﺘﮕﺮﺍﻝ ﺑﮕﯿﺮ.ﺍﻧﺘﮕﺮﺍﻝ ﺑﮕﯿﺮ

فقر!!!!

میدونم تکراریه

ولی هر بار مرورش میکنی از دفعه قبل بیشتر به دلت میشینه

 

 

 

دکتر شریعتی

فقر

میخواهم  بگویم ......

فقر  همه جا سر میکشد .......

فقر ، گرسنگی نیست ، عریانی  هم  نیست ......

فقر ، چیزی را  " نداشتن " است ، ولی  ، آن چیز پول نیست ..... طلا و غذا نیست  .......

فقر  ،  همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفتهء یک کتابفروشی می نشیند ......

فقر ،  تیغه های برنده ماشین بازیافت است ،‌ که روزنامه های برگشتی را خرد میکند ......

فقر ، کتیبهء سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند .....

فقر ، پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل به خیابان انداخته میشود .....

فقر ،  همه جا سر میکشد ........

                    فقر ، شب را " بی غذا  " سر کردن نیست ..

                  فقر ، روز را  " بی اندیشه"   سر کردن است ..

کاندیدای شعر برگزیده

این شعر کاندیدای شعر برگزیده سال 2005 شده است 

توسط یک بچه آفریقایی نوشته شده است که استدلال شگفت انگیزی دارد

وقتی به دنیا میام، سیاهم

وقتی بزرگ میشم، سیاهم

وقتی میرم زیر آفتاب، سیاهم

وقتی سردم میشه، سیاهم

وقتی می ترسم، سیاهم 

وقتی مریض میشم، سیاهم

وقتی می میرم، هنوزم سیاهم  


و تو، آدم سفید

وقتی به دنیا میای، صورتی ای

وقتی بزرگ میشی، سفیدی

وقتی میری زیر آفتاب، قرمزی  

وقتی سردت میشه، آبی ای

وقتی می ترسی، زردی

وقتی مریض میشی، سبزی

و وقتی می میری، خاکستری ای


و تو به من میگی رنگین پوست؟؟؟

همه اش با پونصد تومن؟

 

 

السلام علیک یا سلطان ابراهیم یا امامزاده سلطان ابراهیم
اول سلامتی پدر و مادرم
دوم اینکه تربیت معلم سال اول یعنی سال 88 من و سارا قبول بشویم سال سوم متوسطه شاگرد اول شوم و معدل کتبی ام بالاتر از 18 باشد
آرزوی پدر و مادرم را که دوست دارند پسر داشته باشند برآورده کن
دعای کوثر را مستجاب کن
خاله فخری و الهام و عمه اکرم را خوشبخت کن ازدواج کنند
آرزوی محسن را بر آورده کن
مادرم را شفا بده
زندگی پدر و مادر بزرگم را سر و سامان بده
به مصطفی کمک کن که دانشگاه هر رشته ایی که می خواهد قبول شود
عاطفه فائزه و زینب در درس موفق باشند و در آینده کاره ایی شوند
یا سلطان ابراهیم دعاهای : دایی مالک -ابوذر -رسول سلطان مادر بزرگ و پدر بزرگهایم- زیبا -حکمت -علی- کرامت- ولی -صالح -مژگان -شیما- لیلا- اکرم- فرخنده -رعنا- مرضیه -مریم- زهرا- بصیر- مرضیه- صدیقه-- ساهره -بهاره- سیمین -صدرا -سیما -شمایل -صفیه -خاور- مینا- عمه شاه گلی کسری- فروزان -معصومه -عمومحسن- دایی صادق -هما- اکرم را هم مستجاب بفرما
!!!!!!!!!!!!!!!!!!

یادمان باشد...

یادمان باشد که: او که زیر سایه دیگری راه می‌رود، خودش سایه‌ای ندارد.
یادمان باشد که: هر روز باید تمرین کرد دل کندن از زندگی را.
یادمان باشد که: زخم نیست آنچه درد می‌آورد، عفونت است.
یادمان باشد که: در حرکت همیشه افق‌های تازه هست.
یادمان باشد که: دست به کاری نزنم که نتوانم آن را برای دیگران تعریف کنم.
یادمان باشد که: آنها که دوستشان می‌دارم می‌توانند دوستم نداشته باشند.
یادمان باشد که: فرار؛ راه به دخمه‌ای می‌برد برای پنهان شدن نه آزادی.
یادمان باشد که: باورهایم شاید دروغ باشند.
یادمان باشد که: لبخندم را توى آیینه جا نگذارم.
یادمان باشد که: آرزوهای انجام نیافته دست زندگی را گرفته‌اند و او را راه می‌برند.
یادمان باشد که: لزومی ندارد همان قدر که تو برای من عزیزی، من هم برایت عزیز باشم.
یادمان باشد که: محبتی که به دیگری می‌کنم ارضای نیاز به نمایش گذاشتن مهر خودم نباشد.
یادمان باشد که: اندک است تنهایی من در مقایسه با تنهایی خورشید.
یادمان باشد که: دلخوشی‌ها هیچکدام ماندگار نیستند.
یادمان باشد که: تا وقتی اوضاع بدتر نشده! یعنی همه چیز رو به راه است.
یادمان باشد که: هوشیاری یعنی زیستن با لحظه‌ها.
یادمان باشد که: آرامش جایی فراتر از ما نیست.
یادمان باشد که: من تنها نیستم ما یک جمعیتیم که تنهائیم.
یادمان باشد که: برای پاسخ دادن به احمق، باید احمق بود!
یادمان باشد که: در خسته‌ترین ثانیه‌های عمر هم هنوز رمقی برای انجام برخی کارهای کوچک هست!
یادمان باشد که: لازم است گاهی با خودم رو راست‌تر از این باشم که هستم.
یادمان باشد که: سهم هیچکس را هیچ کجا نگذاشته‌اند، هر کسی سهم خودش را می‌آفریند.
یادمان باشد که: آن هنگام که از دست دادن عادت می‌شود، بدست آوردن هم دیگر آرزو نیست.
یادمان باشد که: پیشترها چیزهایی برایم مهم بودند که حالا دیگر مهم نیستند.
یادمان باشد که: آنچه امروز برایم مهم است، فردا نخواهد بود.
یادمان باشد که: نیازمند کمک‌اند آنها که منتظر کمکشان نشسته‌ایم.
یادمان باشد که: هرگر به تمامی ناامید نمی‌شوی اگر تمام امیدت را به چیزی نبسته باشی.
یادمان باشد که: غیر قابل تحمل وجود ندارد.
یادمان باشد که: گاهی مجبور است برای راحت کردن خیال دیگران خودش را خوشحال نشان بدهد.
یادمان باشد که: خوبی آنچه که ندارم این است که نگران از دست دادن‌اش نخواهم بود.
یادمان باشد که: وظیفه من این است؛ حمل باری که خودم هستم تا آخر راه.
یادمان باشد که: در هر یقینی می‌توان شک کرد و این تکاپوی خرد است.
یادمان باشد که: همیشه چند قدم آخر است که سخت‌ترین قسمت راه است.
یادمان باشد که: امید، خوشبختانه از دست دادنی نیست.
یادمان باشد که: به جستجوى راه باشم، نه همراه.
یادمان باشد که: هوشیاری یعنی زیستن با لحظه ها.

دختری که خدا از او عکس می گرفت!


دختر کوچکی هر روز پیاده به مدرسه می‌رفت و بر می‌گشت. با اینکه آن روز صبح هوا زیاد خوب نبود و آسمان نیز ابری بود، دختر بچه طبق معمولِ همیشه، پیاده بسوی مدرسه راه افتاد.
بعد از ظهر که شد، ‌هوا رو به وخامت گذاشت و طوفان و رعد و برق شدیدی درگرفت.
مادر کودک که نگران شده بود مبادا دخترش در راه بازگشت از طوفان بترسد یا اینکه رعد و برق بلایی بر سر او بیاورد، تصمیم گرفت که با اتومبیل بدنبال دخترش برود. با شنیدن صدای رعد و دیدن برقی که آسمان را مانند خنجری درید، با عجله سوار ماشینش شده و به طرف مدرسه دخترش حرکت کرد.
اواسط راه، ناگهان چشمش به دخترش افتاد که مثل همیشه پیاده به طرف منزل در حرکت بود، ولی با هر برقی که در آسمان زده میشد ، او می‌ایستاد ، به آسمان نگاه می‌کرد و لبخند می زد و این کار با هر دفعه رعد و برق تکرار می‌شد.
زمانیکه مادر اتومبیل خود را به کنار دخترک رساند، شیشه پنجره را پایین کشید و از او پرسید: چکار می‌کنی؟ چرا همینطور بین راه می ایستی؟
دخترک پاسخ داد: من سعی می‌کنم صورتم قشنگ بنظر بیاید، چون خداوند دارد مرتب از من عکس می‌گیرد!
باشد که خداوند همواره حامی شما بوده و هنگام رویارویی با طوفان‌های زندگی کنارتان باشد. در طوفانها لبخند را فراموش نکنید

امید-عشق-زیبایی

امید 

 شخصی را به جهنم می بردند.در راه بر می‌گشت و به عقب خیره می‌شدناگهان خدا فرمود: او را به بهشت ببرید. فرشتگان پرسیدند چرا؟پروردگار فرمود: او چند بار به عقب نگاه کرد... او امید به بخشش داشت 

 

عشق 

امیری به شاهزاده گفت:من عاشق توام.شاهزاده گفت:زیباتر از من خواهرم است که در پشت سر تو ایستاده است.امیر برگشت و دید هیچکس نیست .شاهزاده گفت:عاشق نیستی !!!!عاشق به غیر نظر نمی کند   

زیبایی   

دخترک طبق معمول هر روز جلوی کفش فروشی ایستاد و به کفش های قرمز رنگ با حسرت نگاه کرد بعد به بسته های چسب زخمی که در دست داشت خیره شد و یاد حرف پدرش افتاد :اگر تا پایان ماه هر روز بتونی تمام چسب زخم هایت رابفروشی آخر ماه کفش های قرمز رو برات می خرم"دخترک به کفش ها نگاه کرد و با خود گفت:یعنی من باید دعا کنم که هر روز دست و پا یا صورت 100 نفر زخم بشه تا...و بعد شانه هایش را بالا انداخت و راه افتاد و گفت: نه... خدا نکنه...اصلآ کفش نمی خوام

آزمایش محبت دامادان توسط مادر زن ...

زن ثروتمندی سه دختر داشت که هر سه ازدواج کرده بودند. یکروز تصمیم گرفت میزان علاقه‌اى که دامادهایش به او دارند را ارزیابى کند.
یکى از دامادها را به خانه‌اش دعوت کرد و در حالى که در کنار استخر قدم مى‌زدند از قصد وانمود کرد که پایش لیز خورده و خود را درون استخر انداخت. 
دامادش فوراً شیرجه رفت توى آب و او را نجات داد. 
فردا صبح یک ماشین پژو ٢٠٦ نو جلوى پارکینگ خانه داماد بود و روى شیشه‌اش نوشته بود:
«متشکرم! از طرف مادر زنت»

زن همین کار را با داماد دومش هم کرد و این بار هم داماد فوراً شیرجه رفت توى آب وجان زن را نجات داد. 
داماد دوم هم فرداى آن روز یک ماشین پژو ٢٠٦ نو هدیه گرفت که روى شیشه‌اش نوشته بود:
«متشکرم! از طرف مادر زنت»

نوبت به داماد آخرى رسید 
زن باز هم همان صحنه را تکرار کرد و خود را به داخل استخر انداخت 
امّا داماد از جایش تکان نخورد 
او پیش خود فکر کرد وقتش رسیده که این پیرزن از دنیا برود پس چرا من خودم را به خطر بیاندازم. 
همین طور ایستاد تا مادر زنش درآب غرق شد و مرد

فردا صبح یک ماشین بى‌ام‌و ی کورسى آخرین مدل جلوى پارکینگ خانه داماد سوم بود که روى شیشه‌اش نوشته بود
"متشکرم از طرف پدر زنت"
 
 
 
 

 

 

قفل دیجیتال

سامسونگ از قفل های دیجیتال Samsung Ezon در نمایشگاه ISC لاس وگاس پرده برداری کرد. برای نصب این قفل ها نیاز به تعویض درب یا ابزار خاص نیست.   

 

 

بررسی Microsoft Arc Touch

ماوس Arc Touch مایکروسافت با قابلیت های کامل و طراحی زیبا مناسب حرفه ای های در حال سفر است. هیچ دکمه ای در کناره های این ماوس وجود ندارد چون آنقدر باریک است که جایی برای دکمه های اضافی ندارد.   

 

 

این ماوس 13 سانتی متر طول، 5.8 سانتی متر عرض و 2.5 سانتی متر قطر دارد. انحنای طرای شده در این ماوس باعث می شود تا به خوبی در دست جای گیرد. در این ماوس از تکنولوژی BlueTrack استفاده شده است که باعث می شود روی هر سطحی به خوبی کار کند. این ماوس حتی روی سطح های شیشه ای و یا سیاه گرانیتی نیز بخوبی حرکت می کند.

برای کسانی که دست های نسبتا بزرگ دارند این ماوس کمی کوچک است ولی نه به کوچکی ماوس های دیگر نوت بوک . این ماوس دارای دو دکمه راست و چپ است که بین آنها فاصله وجود دارد و آن فاصله با سطح صافی که کار اسکرول ماوس را انجام می دهد پر شده است. برخلاف اسکرول ماوس های معمولی، این اسکرول چرخ برای چرخیدن ندارد و تنها با کشیدن انگشت به سمت بالا و یا پایین عمل اسکرول انجام می شود. اگر نرم افزار همراه ماوس به نام Intellitouch را نصب کنید می توانید تنظیمات موثری نظیر: تعداد صفحات بالا و پایین در زمان اسکرول را تنظیم کنید.

از دیگر نکات قوت این ماوس می توان به عدم وجود دکمه پاور برای خاموش و روشن کردن ماوس اشاره کرد، ماوس بصورت خودکار وقتی آن را به حالت منحی در آورید روشن می شود و زمانی که بصورت صاف و مسطح باشد خاموش می شود. انرژی مورد نیاز Arc Touch از طریق دو باتری معمولی تامین می شود. 

این ماوس به خوبی در نسخه های مختلف ویندوز از جمله ویندوز 7 کار می کند.

این ماوس واقعا زیبا، کارآمد و قابل حمل است و دقت و کارکرد آن نیز برای مصارف عمومی و روزمره مناسب است.

زاینده رود دوباره خشک خشک شد

این روزها زاینده‌رود مانند سال‌های قبل رو به خشکی رفته و بوی تعفن ناشی از ماهیانی که در چاله‌های نیمه‌آب بستر رودخانه در حال جان دادن هستند تنفس را برای رهگذران حاشیه زاینده‌رود با مشکل مواجه کرده است.


((مربوط به ۱۰ اردیبهشت))


گوشی که 720ساعت شارژ نگه میداره

این گوشی امکاناتی معمولی نسبت به گوشی های برجسته ی امروزی دارد

 مانند صفحه ی نمایش تمام لمسی 2/3 اینچی به همراه 256 هزار رنگ، یا دوربین 5 مگاپیکسلی. اما چیزی که در این گوشی نظر ما را به خودش جلب می کند، حالت استفاده از باتری است که در حالت معمولی و بدون استفاده ی گوشی قادر است تا 720 ساعت به کار خود ادامه دهد! این واقعا مدت زیادیست که برابر با 30 روز یا یک ماه کامل می شود. به عبارت ساده تر اگر گوشی شما روشن باشد ولی با آن کاری انجام ندهید، یک ماه کامل بدون شارژ سر خواهد کرد. البته این حالت کمی بعید به نظر می رسد، اما اگر واقعی باشد باید بگوییم فیلیپس علی رغم کلیه ی کاستی هایی که در گوشی های خود دارد، توانسته است یکه تاز استفاده ی بهینه از باتری موبایل باشد.  

 

 

تبلتی با دو سیستم عامل

  

اگر شما هم جزو آن‌دسته از کاربرانی هستید که خرید یک تبلت برایتان الزامی است اما فقط در انتخاب نوع سیستم عامل دچار دودلی شده‌اید، محصول جدید شرکت ViewSonic می‌تواند برای شما جذاب باشد.

به گزارش ایتنا، این محصول که ViewPad ۱۰ نام دارد از یک صفحه نمایش ۱۰.۱ اینچی با وضوح ۱۰۲۴ x ۶۰۰ و پردازنده Atom با قدرت ۱.۶۶ گیگاهرتز استفاده می‌کند.

این محصول بعد از عرضه iPad ۲ و در حقیقت برای رقابت با این تبلت معرفی شده بود.

ViewPad ۱۰ با ۲ گیگابایت رم، از بلوتوث ۲.۱، USB ۲.۰، mini-HDMI، جک هدفون و ارتباط WiFi پشتیبانی می‌کند.

این محصول مجهز به یک دوربین جلویی ۱.۳ مگاپیکسلی است و نیز از درگاه microSD استفاده می‌کند.

محصول جدید ViewSonic از دو سیستم عامل مجزا یعنی اندروید نسخه ۱.۶ و ویندوز ۷ بهره می‌گیرد.

ویندوز ۷ به کار رفته در ViewPad ۱۰ برای حافظه SSD ۱۶ گیگابایتی، نسخه Windows Home Premium و برای حافظه SSD ۳۲ گیگابایتی نسخه Windows ۷ Professional است.

قیمت ViewPad ۱۰ نیز برای این دو نوع حافظه به ترتیب ۵۹۹ دلار و ۶۷۹ دلار در نظر گرفته شده است.
  

تلفن یا گردنبند؟

آخرین اختراع شرکت توکیوفلش یک دریافت‌کننده بلوتوث به‌صورت آویز است که قابلیت تماس از طریق VoIP را داراست. این دستگاه می‌تواند با نرم‌افزارهای تلفن همراه نیز یکی شود و حتی با تماس‌های تلفنی Skype هم کار می‌کند. باتری آن تا 180ساعت فعال است و تنها 115دلار قیمت دارد.